فاطمه خانمفاطمه خانم، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

وقتی تو هستی...برای که بنویسم عزیز دلم

آماده شدن برای جشن پایان سال تحصیلی

سلام عزیز دلم فاطمه جون امروز تا چشمای قشنگتو باز کردی به بابایی گفتی امروز باید برم تمرین برای جشن.منظورت جشن پایان سال که قراره سه شنبه براتون توی سالن ارشاد بگیرن بود.بابایی هم با کلی ذوق گفتن تو چه نقش داری؟نمایش بازی میکنی؟گفتی هم شعر،هم قرآن،هم نمایش.بابایی گفتن تو نمایش چه نقشی داری؟تو هم با کلی ذوق گفتی نقش چغندر.اینم قیافه بابایی تو هم شعر قشنگتو خوندی که بابا متوجه بشن: دونه ها دونه ها سر از خاک در میارن برگ میدن ساقه میدن چقندر میشن بابایی تازه متوجه شدن منظورت چیه .خلاصه آماده شدی و همراه بابایی رفتی مهد.امیدوارم که موفق باشی عزیز دلم.     ...
4 خرداد 1393
1